رئیسجمهور در دیدار اخیر با مدیرعامل هلدینگ خلیج فارس، تأکید کرده که شرکتها منابع مسئولیت اجتماعی خود را صرف ساخت مدارس کنند. گرچه نیت این سخن قابل احترام است، اما به اعتقاد بسیاری از فعالان اجتماعی و کارشناسان توسعه، این رویکرد ممکن است ما را از ریشهی اصلی دردهایمان غافل کند.
مسئولیت اجتماعی، مفهومی است فراتر از مدرسهسازی؛ این مسئولیت قبل از هر چیز، بهمعنای جبران اثرات منفی فعالیتهای صنعتی بر محیطزیست، سلامت انسانها و کیفیت زندگی در مناطق عملیاتی است. در مناطقی مانند عسلویه، کنگان، ماهشهر و بندر امام، هوا آلوده، آب ناسالم، سکونتگاهها فرسوده و سلامت عمومی در خطر است. با این شرایط، ساخت مدرسه اگرچه ضروری، اما اولویت نخست نیست.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲، بیش از ۹۳۰ هزار دانشآموز از تحصیل بازماندهاند؛ رقمی تکاندهنده که زنگ خطر را برای نظام آموزشی کشور به صدا درآورده است. این آمار ۲ درصد بیشتر از سال گذشته است. فقر اقتصادی، نبود آینده شغلی و شیوههای منسوخ آموزشی از جمله عوامل این بحران هستند.
در کنار این، تنها ۳۳ درصد مدارس کشور ظرفیت بهرهگیری از آموزش دیجیتال را دارند. هوشمندسازی مدارس، که سالها وعده آن داده شده بود، عملاً هنوز روی کاغذ مانده است. این یعنی شکاف دیجیتالی همچنان یک مانع بزرگ برای عدالت آموزشی در کشور است.
از سوی دیگر، ساخت مدرسه بدون اصلاح ساختار آموزش، بدون مهارتآموزی، بدون توجه به سلامت جسم و روان دانشآموزان، تنها یک بنای فیزیکی خواهد بود؛ و مدرسهای که بر زخم جامعه ساخته شود، نه التیام میآورد و نه آیندهای میسازد.
کارشناسان معتقدند، اگر قرار است شرکتهای بزرگ مسئولیت اجتماعیشان را ایفا کنند، اول باید به احیای محیطزیست، سلامت مردم، کیفیت زندگی کارگران و ارتقای واقعی نظام آموزشی بپردازند؛ سپس، مدرسهسازی در اولویت بعدی قرار گیرد.
مدرسهسازی اقدامی شریف است، اما فقط زمانی معنا مییابد که مدرسهها بر زمینی سالم، در هوایی پاک و برای کودکانی سالم ساخته شوند. وگرنه ساختن آیندهای روشن، بر ویرانههای امروز ممکن نیست.
انتهای پیام
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید