به گزارش فرزین سوادکوهی؛ شاید مقایسه کردن حال امروز صنعت پالایش ایران با صنایع مشابه در کشورهای همسایه یک قیاس بندی غیر منصفانه بنظر بیاید اما با کمی دقت نظر متوجه این امر خواهیم شد که به واقع مشکلاتی چون تحریم و شیوه مدیریت سنتی باعث عقب ماندگی بیش از پیش صنعت پالایش ایران شده است.؛
این موضوع وقتی عمده تر می نماید که می بینیم ایران با ظرفیت پالایشی حدود ۲.۲ میلیون بشکه در روز، دومین پالایشگر بزرگ در سازمان اوپک پس از عربستان سعودی است و ۲.۱ درصد از ظرفیت پالایشی جهان را در اختیار دارد. نکته قابلتوجه این است که ۶۹ درصد از نفت خام تولیدی ایران در پالایشگاههای داخلی به فرآوردههای ارزشمند تبدیل میشود، درحالیکه این رقم برای عربستان ۳۹ درصد و برای عراق حدود ۳۰ درصد است.
این امر نشاندهنده تلاش ایران برای کاهش خامفروشی و تأمین نیازهای داخلی است. بااینحال، پالایشگاههای ایران، از جمله پالایشگاه قدیمی آبادان (با قدمتی بیش از یک قرن) و پالایشگاههایی مانند اصفهان و بندرعباس، عمدتاً با تکنولوژیهای قدیمی و فرسوده فعالیت میکنند. این موضوع، همراه با تحریمهای بینالمللی، بهرهوری و کیفیت تولیدات پالایشی ایران را تحت تأثیر قرار داده است.
عربستان سعودی با ظرفیت پالایشی حدود ۳.۶ میلیون بشکه در روز، بزرگترین پالایشگر منطقه و یکی از پیشروترین کشورهای جهان در این حوزه است.
آرامکو، غول نفتی عربستان، با مدیریت ۶ پالایشگاه بزرگ و سرمایهگذاریهای مشترک در پروژههای بینالمللی، نقش محوری در این صنعت ایفا میکند. پالایشگاههایی مانند پالایشگاه جیزان با ظرفیت ۴۰۰ هزار بشکه در روز و بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته، نمونهای از تعهد عربستان به نوسازی و توسعه زیرساختهای پالایشی است.
سعودی ها همچنین با سرمایهگذاری در پروژههای تولید سوخت کمگوگرد و توسعه پایانههای صادراتی مانند بندر جیزان، توانسته اند بازارهای جهانی را هدف قرار دهند و از فرصتهای افزایش قیمت نفت (مانند جهش قیمتها در سال ۲۰۲۲ به دلیل جنگ اوکراین) بهرهمند شوند.
تحریمهای بینالمللی، بهویژه پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، تأثیرات عمیقی بر صنعت پالایش ایران گذاشته است.
این تحریمها با محدود کردن دسترسی ایران به فناوریهای نوین، تجهیزات پیشرفته و سرمایهگذاری خارجی، توسعه زیرساختهای پالایشی را کند کردهاند.
برای مثال، پروژه ارتقاء پالایشگاه شیراز که قرار بود کیفیت بنزین و گازوئیل را بهبود بخشد، به دلیل تحریمها با تأخیر مواجه شد.
یا مثلا مجتمع پالایشی سیراف که با هدف پالایش میعانات گازی پارس جنوبی و کاهش خامفروشی کلنگزنی شدقرار بود با چندین پالایشگاهش با ظرفیتهای مختلف (مانند آدیش جنوبی، پیشگامان سیراف، جاوی انرژی پرتو و ستاره سبز سیراف) در مجموع بیش از ۱۷ میلیون تن به ظرفیت پالایشی کشور اضافه کند.
توقف این طرح به دلیل نبود سرمایهگذاری خارجی و مشکلات تأمین تجهیزات، مانع از ایجاد ارزش افزودهای شده که میتوانست سالانه چندین میلیارد دلار درآمد ایجاد کند. به عنوان مثال، اگر این پالایشگاه با ظرفیت کامل کار میکرد و هر بشکه فرآورده ۸۰ دلار ارزش داشت، درآمد سالانه آن حدود ۱۴ میلیارد دلار (۴۸۰ هزار بشکه × ۸۰ دلار × ۳۶۵ روز) میبود.
یا داستان غمگنانه پتروپالایشگاه شهید سلیمانی که قرار بود با ظرفیت ۳۰۰ هزار بشکه در روز، یکی از طرحهای کلیدی دولت سیزدهم برای افزایش ظرفیت پالایشی و کاهش خامفروشی شود و چه تبلیغاتی هم که برای آن نشد اما در نهایت تنها طرحی بر روی کاغذها ماند. این پروژه با هزینه برآوردشده ۱۱.۵ میلیارد دلار و ظرفیت ۳۰۰ هزار بشکه در روز، به دلیل تحریمها هنوز آغاز نشده است. اگر این پالایشگاه عملیاتی بود، میتوانست سالانه حدود ۸.۷۶ میلیارد دلار (۳۰۰ هزار بشکه × ۸۰ دلار × ۳۶۵ روز) درآمد از فرآوردهها ایجاد کند.
پالایشگاه آناهیتا در کرمانشاه و پتروپالایشگاه مکران و پالایشگاه مهر خلیج فارس به هکذا.
این ماجرا عینا در مورد پالایشگاه مهر خلیج فارس نیز اتفاق افتاد.پالایشگاهی که با هدف تولید فرآوردههای نفتی با ارزش افزوده بالا و کاهش خامفروشی میعانات گازی طراحی شده بود.
علاوه بر این، فرسودگی پالایشگاههای ایران و عدم دسترسی به قطعات یدکی به دلیل تحریمها، منجر به افزایش استهلاک و کاهش کیفیت فرآوردهها شده است. به گزارش برخی منابع، میزان آب و نمک در نفت تولیدی ایران در برخی موارد به ۱۲ برابر حد مجاز رسیده که باعث کاهش تقاضای خریداران بینالمللی شده است. این مسائل، همراه با مشکلات زیستمحیطی ناشی از فناوریهای قدیمی، چالشهای بزرگی برای صنعت پالایش ایران ایجاد کرده است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید